دکتر عبده تبریزی
با دریافت سود از سپردهها موافقم، مشروط بر اینکه این مسئله به اشتغال ذهنی عامهی مردم تبدیل نشود. این مالیاتگیری میباید شامل سپردهگذاران بزرگ و حقوقی شود و برای مثال، در وهلهی اول شامل همهی سپردهگذاران حقوقی و سپردهگذاران حقیقی با ماندهی بیش از ۱۰ میلیارد ریال (در مجموع حسابها) شود. البته، برای نهادهایی چون خیریه یا صندوقهای بازنشستگی میباید استثنا قائل شد.
دلایل موافقت:
اول اینکه کسانی که ریسک کرده و وجوه خود را وارد کسبوکارها میکنند یا سهام میخرند، بابت سود دریافتی، مالیات میپردازند. چرا افرادی که وجوه عمده دارند و قبول ریسک هم نمیکنند، باید از مالیات معاف شوند؟ علاوه بر این، از آنجا که سود پرداختی مالیاتکاه است و از هزینههای مالیاتی شرکتها میکاهد، معافیت سود دریافتی عرصه را برای فرار مالیاتی میگشاید. مثلا، اگر افزایش سرمایه در شرکتهای تابعه از طریق سپردهگذاری در بانکها انجام شود، فرار مالیاتی صورت میگیرد.
نکته دوم اخذ مالیات از سپردهها نظام کنترلی و تحلیلی بهتری را بر سپردهها اعمال کرده و مبانی آماری بهتری را در کشور بهوجود میآورد و همینطور شفافسازی بیشتری در اقتصاد صورت میگیرد، ظرفیتهای مالیاتی گسترش میباید. مثلا حسابهای مالکی که از مستأجر ودیعه میگیرد. برای مأموران مالیات شفافتر خواهد شد.
ثالثا با توجه به مقررات جاری ضدپولشویی، با تمرکز حسابهای سپرده نزد وزارت امور اقتصادی و دارایی، و اخذ مالیات از این حسابها، اعمال مقررات AML و مبارزه تأمین مالی تروریسم بهتر صورت میگیرد. همینطور اگر به کشورهای پیشرفته جهان نگاهی بکنیم درخواهیم یافت که در همه جای جهان پیشرفته، از سود سپردهها مالیات اخذ میشود.
چهارم اینکه اخذ سود از سپردههای بزرگ، آثار توزیعی دارد و به نفع دهکهای ضعیفتر جمعیتی است و توضیح و توجیه آن برای مردم آسان است.
دیدگاه
دیدگاهی ثبت نشده.